لحظه یی با خدا

موسی شدیم و منتظریم تا خدا شوی !

لحظه یی با خدا

موسی شدیم و منتظریم تا خدا شوی !

خدا میداند ...

نگاهت کافی هست ای جان من !

هرگز نمی خواهم

طلب گارت شوم روزی

تو میدانی که ما را کار با نسل خدایان نیست

و نی ربطیست ،

 میان خاک و زر هرگز

تو میگویی

که هردم کفر میگویم

اما

کفر کافی نیست

فقط تکواژه ها را در خیالات تو می بافم

خدا میداند این راز و نیاز ما

 و میخندد

که بیش از او به یادت بودم و میباشم و هستم

همین کافیست جان من  !