لحظه یی با خدا

موسی شدیم و منتظریم تا خدا شوی !

لحظه یی با خدا

موسی شدیم و منتظریم تا خدا شوی !

خدا ! به سر رسیده ام

خدا !!!! به سر رسیده ام

به کسی رشوه ی نخواهم داد

صدقه

خیرات

بلا بر

این همه از منِ که میگیرد

کجا خواهد برد

 چقدر مالیه ها میگیرد ؟

یکی که دولت و دیگر خداه میگیرد

یکی که عاشق ودیگر گناه میگیرد

کفاره ها دادیم

به مقصدِ تکفر ما

و حال مصرف چند روزه یی برای سفر

به چند روز عیاشی

به مستی و شوخی

بدست آوردم

خدا و پیامبر

که هردو میگویند

برو که حج فرضست !!

ولی نمیدانند

چی فرقی است میان عیاشی که من دارم و عرب ها دارند

 

تو از جنس خدایی

تو از جنس خدایی

جای تو در خانه ی  ما نیست

برو که حیف خواهی شد

من از چشم سیاهت رمز میخوانم

که شاید از برای خود

ترا با شوق و ذوق وعشق بنا کردست

من و محمود واحمد را تماشای نگاهت نیست

تو وقتی چهرۀ پروردگار خویش میدیدی

بگو کین سوره اخلاص ازسرساز !

قبله یی من

بعد از این هر شبی بهانه کنم

رمضان است و خواب ها شکنم

به صلات و صفا برخیزم

به دعاو نیاز برپایم

تو خوب میدانی !

هدفم ،

مقصدم ،

نیازم نیست ،

ولی

که محتاجم

به حاجتِ نظرت

 به لطف زیبایت

به چشم رعنایت

به یاد خواهم داشت

که بار ها گفتی

به حرف شیرینت

نماز برپا دار !

و روزه ها  هم گیر

وهرچی میخواهی

ترا که خواهد داد!

من از خدای تو هیچ حاجتی نخواهم داشت  

مرا که حاجت  و نیازی نیست

هر آنچه میخواهم

من از تو میخواهم

واین پرستش معبود تو برای توست

که خوب میزیبد

مرا عبادت چشمان عاشقانه یی تو

چی خوب میزیبد

برو تو خالق خویش را عبادتی میکن

ولی به وقت نمازم بیا که سجده گه ام بیتو خالی خواهد ماند !

زیاد نخواهم برد

همان که گفتی بودی قبله هم فرض هست !!!